قاب عکس

قهوه را خورد و فنجان را شکست 

چای را نوشید و لیوان را شکست 

عاشقش بودم دل من را شکست

 او نمک خورد و نمکدان را شکست 

حال او هست لایق انچه که هست 

لایق بودن با آدم های پست

 من هم مست مِی و سیگار بدست 

زیر سیگاریم کجاست؟!! یادم آمد لعنتی آن را شکست 

پر ز خاکستر شده این قاب عکس...

راستی عکسمان را یادت هست؟؟

 این یکی به دست من خواهد شکست  ....


همین ...!

لحظه ها می گذرد و تو نمی گذری : شاید این بازی ساده ی کلمه هاست ، اما تو که ساده نیستی . فاجعه ای هستی میان درد و عدم که هضمش تا به حال20,و اندی سال وقت گرفته . چه اهمیت دارید سن من؟
و می نویسم برای شمای وب گرد : 
وب لاگی که احتمالاً پیش رو دارید تکه ای است که هر چند جای کسی را تنگ نمی کند اما برآمده از دل تنگ مدیر وبلاگ است . جایی برای فریاد . پس گوشهایتان را بگیرید ! ... همین .

هوگو....

HaPpy NeW yeAr

sc20131226-141752.png